English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (8177 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indelible disgrace U رسوایی که اثاران محویافراموش نشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insolubly U چنانکه اب نشود
invisibly U چنانکه دیده نشود
interminably U چنانکه تمام نشود
thank you U سایه شما کم نشود
dishonour U رسوایی
dishonors U رسوایی
dishonoring U رسوایی
dishonored U رسوایی
burning disgrace U رسوایی
dishonor U رسوایی
dishonoured U رسوایی
dishonouring U رسوایی
dishonours U رسوایی
opprobrium U رسوایی
scandal U رسوایی
blatancy U رسوایی
disgraces U رسوایی
disgraced U رسوایی
calumny U رسوایی
calumnies U رسوایی
ill fame U رسوایی
infamy U رسوایی
ignominy U رسوایی
scandals U رسوایی
to stab in the back U رسوایی
disgrace U رسوایی
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
poverty parts friends <idiom> U بی زر میسر نشود کام دوستان
May no one go thru such an ordeal. U نصیب گرگ بیابان نشود
flagrance U اشکاری رسوایی
flagrancy U اشکاری رسوایی
in queer street U دچار رسوایی
disrepute U رسوایی بی احترامی
notoriety U رسوایی بدنامی
reproach U توبیخ رسوایی
reproaches U توبیخ رسوایی
reproaching U توبیخ رسوایی
disgraceful U رسوایی اور
scandalous U رسوایی اور
infamous U رسوایی اور
odium U عداوت رسوایی
reproached U توبیخ رسوایی
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
disreputable U بی اعتبار مایه رسوایی
to create [cause] a scandal U رسوایی راه انداختن
to fling U بوق رسوایی زدن
seal U بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
one in the dark U میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
seals U بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
derogatory U زیان اور ومایه رسوایی
ignominious U موجب رسوایی ننگ اور
Don't get annoyed at this! U بخاطر این دلخور نشو ! [اوقاتت تلخ نشود!]
Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> U دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
irremovability U حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
bypass U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
pregnant use of a verb U بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
bypassing U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
lost ball U گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
he is a shame to his family U ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
default U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaulted U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaulting U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaults U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powering U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
timeout U 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
substitute character U حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
Faraday cage U صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
zone U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
checks U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
Recent search history Forum search
1من میخواهم بگویم پایت را خم نکن
3she brought disgrace on the family.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com